آئین مستان



یا رسول الله یا محمد

یا نبی الله یا محمد

یا حبیب الله یا محمد

یا اَبَا اَّهرا یا محمد

دلبر و دلداری و دلداده ی داداری

سیدِ مَکی مَدنی شاهِ جهانداری

محور اَدواری، مرکزِ اَسراری

سَیِّدُ الاَبراری، احمدِ مختاری

تو مقتدایِ حیدرِ کرّاری

بَلَغَ العُلی بِکَمالِه ی، کَشَفَ الدُّجی بِجَمالِه ی

حَسُنَت جَمیعُ خِصالِه ی، صَلّوا عَلَیهِ وَ آلِه ی

یا رسول الله یا محمد

یا نبی الله یا محمد

یا حبیب الله یا محمد

یا اَبَا اَّهرا یا محمد

اومدی و رحمت آوُردی

با حُسینت دلهارو بُردی

فکرِ فردای شیعه بودی

مارو دستِ حیدر سِپُردی

صاحبِ لَولاکی، فَلَک خاکِ قدم هاته

جَنَّتُ الاَعلی بخدا خنده ی زهراته

چِشَم کَفِ پاته، رویِ سَرَم جاته

علی که همراته، حق رویِ دستاته

دلم اسیرِ گنبدِ خضراته

بَلَغَ العُلی بِکَمالِه ی، کَشَفَ الدُّجی بِجَمالِه ی

حَسُنَت جَمیعُ خِصالِه ی، صَلّوا عَلَیهِ وَ آلِه ی

یا رسول الله یا محمد

یا نبی الله یا محمد

یا حبیب الله یا محمد

یا اَبَا اَّهرا یا محمد

همراهِ خورشید ماه رسیده

مالکِ دل از راه رسیده

باز مدینه غرقِ صفا شد

صادقِ آلُ الله رسیده

منبعِ فیضی، پسرِ خورشید و مهتابی

شیخُ الاَئمه صاحبِ اَشرفِ اَلقابی

مِهر جهان تابی، گوهرِ نایابی

اُستادِ اَحبابی، عالمِ آدابی

طلایه دارِ روضه ی اربابی

بَلَغَ العُلی بِکَمالِه ی، کَشَفَ الدُّجی بِجَمالِه ی

حَسُنَت جَمیعُ خِصالِه ی، صَلّوا عَلَیهِ وَ آلِه ی

یا رسول الله یا محمد

یا نبی الله یا محمد

یا حبیب الله یا محمد

یا اَبَا اَّهرا یا محمد

 


آئین مستان

از ما زمینیان به شما آسمان سلام

مولای دلشکسته امامِ زمان سلام

این روزها هزار و دو چندان شکسته ای

حالا کجایِ روضۀ بابا نشسته ای؟

رخت سیاه داغ پدر کرده ای تنت

قربانِ ریشه های نخ شال گردنت

آماده می کنی کفن و تربت و لحد

مَردِ سیاه پوش، خدا صبرتان دهد

گویا دوباره بی کس و بی یار وخسته ای

این روزها کنار دو بستر نشسته ای

انگار غصه دارِ جراحات سینه ای

گاهی به سامرایی و گاهی مدینه ای

یک بار فکرِ زهر و دلِ پُر شراره ای

یک بار فکر واقعه ی گوشواره ای

با این که بر سرِ پدرِ دیده بسته ای

اما به یاد مادر پهلو شکسته ای

آن مادری که بال و پرش درد می کند

هم کتف و شانه هم کمرش درد می کند

هم بین خانه گفت و شنودش اشاره شد

هم آسمانِ روسریش پر ستاره شد

دو ماه و نیم کارِ حسن مو شکافیُ

دو ماه و نیم بازوی مادر غلافیُ

دو ماه و نیم گونه ی زخمیِ ماه تر

از چادرِ سیاهِ سرش سیاه تر

 


آئین مستان

اومده زینتِ عرشِ بَرین
اومده قبله ی اهلِ یقین

همه درهای رحمت وا شده
اومده رَحْمَةٌ لِلْعَالَمِین

دلِ ما و دلبریش
سَرِ ما و سروریش

عالمی دیوونه ی
نوه های دختریش

یا اَبَا اَّهرا مدد، یا اَبَا اَّهرا مدد

گنبدِ خضراش دل رو میبَره
شافعِ اُمت روزِ مِ

به بزرگیِ پیغمبر همین
که علمدارش آقام حیدرِ

جانم به قربانِ تو 
کتابم قرآنِ تو

اهلِ ایرانیم همه
از نسلِ سلمانِ تو

دلِ ما و دلبریش
سَرِ ما و سروریش

عالمی دیوونه ی
نوه های دختریش

یا اَبَا اَّهرا مدد، یا اَبَا اَّهرا مدد

نمی اُفته اِسمت از رو لبم
سَرِ سفره ی لطفت امشبم

حق بده خیلی سرمستی کنم
که اومده رئیسِ مذهبم

کاش قلبم مجنون بشه
بی سر و سامون بشه

مثلِ یه همچین شبی
بقیعِ چراغون بشه

صادقِ آلِ عَبا، صادقِ آلِ عَبا

 


آئین مستان

گلدسته های عرش به نامِ محمد است
تنها خدای عرش، امامِ محمد است

آنقدر دلرباست که بالِ فرشته ها
همواره صیدِ دائمِ دامِ محمد است

از او طلب نموده ای اصلاً تو جام مِی؟!
ذکر علی علی، مِی جامِ محمد است

این را خود علی به همه عاشقانه گفت:
که مرتضی عبید و غلامِ محمد است

حوریه چیست جز گُلِ لبخندِ روی او
باغ بهشت چیست؟ سلامِ محمد است

باید در آینه به جمالش نگاه کرد
باید علی شناس شد و رو به ماه کرد

نصيبِ رزقِ خودم را وسيع می‌خواهم
مدينه، هفدهِ ماهِ ربيع می‌خواهم

برای اين دو سه روزه فقط نمی‌خواهم
برای روزِ قيامت شفيع می‌خواهم

درست در شبِ ميلادِ آفتابِ ششم
دلم گرفته خدايا بقيع می‌خواهم

کريم تا که تويی و فقير تا که منم
هرآن ‌چه خواسته‌ام را سريع می‌خواهم

به پای پرچمِ اسلام تا دمِ آخر
دلی سميع و بصير و مطیع می‌خواهم

 


آئین مستان

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

نوشته های علمی پژوهشی حرفه ي معلمي بخش کودک کتابخانه مرکزی استان ایلام mhbobc60 همیار، کسب درآمد بدون سرمایه گذاری روانشناسي پیاده رو ... دانلود برای شما خانم قانون استتیودنت استور